سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اربعینی که جابر به کربلا رسید
برچسب ها: حسینیه دستجردوک (280)، حدیث روز (131)، حسینیه (306)، حسن آباد (129)، حسن آباد جرقویه (129)، | نظر بدهید

عطیه عوفی می‌گوید: من همراه جابربن عبداللّه انصاری، جهت زیارت قبر مطهر ابا عبداللّه الحسین علیه‌السلام خارج گشتیم. هنگامی که به کربلا وارد شدیم، جابر در کنار شط فرات پیاده شد، غسل کرد و بهترین جامه های خویش را بر تن کرد و عطری که همراه داشت به خود زد.
هر قدمی که به سوی قبر بر می‌داشت تکبیر می‌گفت و خدا را یاد می‌کرد.
چون جابر بینایی خود را از دست داده بود از من خواست که دست او را به قبر مطهر سیدالشهداء(ع) بمالم.
هنگامی که دست خود را روی قبر شریف گذاشت، بر روی قبر افتاد، جابر به حالت غش روى مزار [امام حسین علیه السلام] افتاد؛ به صورتش آب پاشیدم ؛ به هوش آمد . آن گاه سه بار گفت: «یا حسین!» بعد با خود می‌گفت: (حبیب لایجب حبیبه) «آیا دوست جواب دوستش را نمى‌دهد؟» سپس خطاب به امام(ع) گفت: می دانم چرا جواب مرا نمی دهی، آن گاه ادامه:«چگونه مى توانى جواب دهى در حالى که بین بدن و سرت فاصله افتاد است....

متن حدیث:

 عن عطیة العوفی قال: خرجت مع جابر بن عبدالله الانصاری رضی الله عنه زائرا قبر الحسین علیه السلام - و کان جابر مکفوف البصر - فلما وردنا کربلاء، دنا جابر من شاطی ء الفرات، فاغتسل ثم ائتزر بازار وارتدی بآخر، ثم فتح صرة فیها سعد فنثرها علی بدنه، ثم لم یخط خطوط الا ذکر الله تعالی حتی اذا دنا من القبر قال: ألمسنیه، فألمسته ایاه، فخر علی القبر مغشیا علیه، فرششت علیه شیئا من الماء.
فلما أفاق قال: یا حسین ثلاثا، ثم قال: حبیب لا یجیب حبیبه، ثم قال: و انی لک بالجواب، و قد شخبت أوداجک علی اثباجک، و فرق بین بدنک و رأسک، أشهد انک ابن خیر النبیین، و ابن سید المؤمنین، وابن حلیف التقوی، و سلیل الهدی، و خامس أصحاب الکساء، و ابن سید النقباء، و ابن فاطمة سیدة النساء و مالک لا تکون هکذا، و قد غدتک کف سید المرسلین، و ربیت فی حجر المتقین، و رضعت من ثدی الایمان، و فطمت بالاسلام، فطبت حیا، و طبت میتا غیر ان قلوب المؤمنین غیر طیبة بفراقک، و لا شاکة فی حیاتک، فعلیک سلام الله و رضوانه...




« اعیان الشیعه، ج4،صفحه 74؛ بحارالانوار،ج45،ص146»


نویسنده : حسن محمود
تاریخ : شنبه 92 آذر 30
زمان : ساعت 5:51 عصر
نوحه اربعین
برچسب ها: نوحه و مرثیه (27)، حسینیه دستجردوک (280)، حسینیه (306)، حسن آباد (129)، حسن آباد جرقویه (129)، | نظر بدهید

ای ساربان، اینجا باغ گل یاس است
این قبر ثارالله، این قبر عبّاس است

خون از دو عین آید، بوی حسین آید

اینجا حسینم را از من جدا کردند
لب تشنه رأسش را، از تن جدا کردند

خون از دو عین آید، بوی حسین آید

اینجا جدا گردید، دست از تن سقّا
خون جگر می‌ریخت بر دامن سقّا

خون از دو عین آید، بوی حسین آید

اینجا رباب از غم، در التهاب افتاد
عکس علی اصغر، بر روی آب افتاد

خون از دو عین آید، بوی حسین آید

 
اینجا دو گل از ما جان داده، زیر خار
لبْتشنه جان دادند، با دید? خونبار

خون از دو عین آید، بوی حسین آید

اینجا به خون، خفتند، هفتاد و دو یارم
هجده‌گل پرپر، در خاک و خون دارم

خون از دو عین آید، بوی حسین آید

اینجا تن قاسم، در خون شناور شد
یک سیزده‌ساله، صدپاره پیکر شد

خون از دو عین آید، بوی حسین آید

یک ماه خون گرفته 4 - غلامرضا سازگار



نویسنده : حسن محمود
تاریخ : جمعه 92 آذر 29
زمان : ساعت 1:6 عصر
نصیحت زیبای لقمان به پسرش درباره معاشرت با مردم
برچسب ها: حسینیه دستجردوک (280)، حدیث روز (131)، حسینیه (306)، حسن آباد (129)، حسن آباد جرقویه (129)، | نظر بدهید

الاختصاص ـ به نقل از اَوزاعى، درباره آنچه لقمان علیه السلام به پسرش گفت ـ: پسرم! با مردم، آشکارا دشمنى نکن، که آنها نیز با تو دشمنى می‌‏کنند؛ و ناتوان نباش، که خوارت می‌کنند؛ و شیرین نباش، که تو را می‌خورند؛ و تلخ نباش، که طردت می‌کنند .
به این صورت نیز روایت شده است: «شیرین نباش، که بلعیده می‌شوى و تلخ نباش، که پرتاب می‌گردى».

متن حدیث:


الاختصاص عن الأوزاعیّ ـ فیما قالَ لُقمانُ علیه السلام لاِبنِهِ ـ: یا بُنَیَّ ، لا تُکالِبِ النّاسَ فَیَمقُتوکَ ، ولا تَکُن مَهیناً فَیُذِلّوکَ ، ولا تَکُن حُلواً فَیَأکُلوکَ ، ولا تَکُن مُرّاً فَیَلفِظوکَ ، ویُروى : ولا تَکُن حُلواً فَتُبلَعَ ، ولا مُرّا فَتُرمى .



«الاختصاص،ص 338، بحارالأنوار، ج 13 ص 429 »


نویسنده : حسن محمود
تاریخ : جمعه 92 آذر 29
زمان : ساعت 1:1 عصر
چهار کاری که چهار خیر درپی دارد
برچسب ها: حسینیه دستجردوک (280)، حدیث روز (131)، حسینیه (306)، حسن آباد (129)، حسن آباد جرقویه (129)، | نظر

رسول گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمودند: به هر کس، راستگویى در گفتار، انصاف در رفتار، نیکى به والدین و صله رحم الهام شود، اجلش به تأخیر می‌افتد، روزیش زیاد می‌گردد، از عقلش بهره‌مند می‌شود و هنگام سئوال [مأموران الهى] پاسخ لازم به او تلقین می‌گردد.

متن حدیث:

مَن اُلهِمَ الصِّدقَ فى کَلامِهِ وَ النصافَ مِن نَفسِهِ وَ بِرَّ والِدَیهِ وَ وَصلَ رَحِمِهِ، اُنسِى‏ءَ لَهُ فى اَجَلُهُ وَ وُسِّعَ عَلَیهِ فى رِزقِهِ وَ مُتِّعَ بِعَقلِهِ وَ لُـقِّنَ حُجَّتَهُ وَقتَ مُساءَلَتِهِ ؛


«اعلام الدین، صفحه 265»


نویسنده : حسن محمود
تاریخ : پنج شنبه 92 آذر 28
زمان : ساعت 10:48 صبح
نوحه اربعین حسینی
برچسب ها: نوحه و مرثیه (27)، حسینیه دستجردوک (280)، حسینیه (306)، حسن آباد (129)، حسن آباد جرقویه (129)، | نظر بدهید

السلام ای نور عینم ، ای گل زیبا حسینم
زینب امد از اسیری ای برادر(2)
وا حسینا وا حسینا
*****
آمدم از شام غم جان حسین بنگر مرا
تا بگویم شرح مظلومی گلهای ترا
تا بگویم ازخرابه از رقیه ای حسین
پای زخمی را دهم اینک نشانت ای حسین
زینبم ام المصیبت ، آمدم بهر زیارت
کی شناسی تو مرا از بسکه پیرم
وا حسینا وا حسینا
*****
بشکند دستی که آن رگهای حلقومت برید
گوشواره ای حسین از گوش طفلانت کشید
ای برادر این چهل روزم ندانی چون گذشت
شب و روزم در کنار نیزه ی پر خون گذشت
کن دعا زینب بمیرد ، بعد تو ماتم نگیرد
ای برادر خیز و بنگر خواهرت را
واحسیا واحسینا
*****
ای برادر گویم اینک شرح هجران ترا
اربعینت شد دوباره آمدم من قتلگاه
از خرابه بی رقیه آمدم تا کربلا
 زینبت شرمنده است اینک ببخشا تو مرا
زینب آمد از خرابه ، قلب او از غم کبابه
ای برادر خیز و بنگر خواهرت را
واحسینا واحسینا
*****
عطر خاک کربلایت ای حسین دل می برد
کشتی غمهای این دل را به ساحل می برد
ای تو مصباح هدایت ای سفینه ای حسین
با چه رویی من روم اندر مدینه ای حسین
دارم از مادر خجالت ، گر بگیرد او سراغت
من چگویم گر بپرسد کو حسینم؟
واحسینا واحسینا


شاعر: حاج مهدی سروری



نویسنده : حسن محمود
تاریخ : چهارشنبه 92 آذر 27
زمان : ساعت 12:31 صبح
نوحه اربعین
برچسب ها: نوحه و مرثیه (27)، حسینیه دستجردوک (280)، حسینیه (306)، حسن آباد (129)، حسن آباد جرقویه (129)، | نظر بدهید

من چهل منزل ره عشق تو را پیموده ام(2)

این سر بشکسه این روی غبار آلوده ام

یابن زهرا السلام   آمدم از شهر شام(2)

گریه ی خجلت در این بیت الحرم آورد ه ام(2)

از سه ساله دختر ت عرض سلام آورد ه ام

 یابن زهرا السلام   آمدم از شهر شام(2)

نیّت حج را به میقات اسارت برده ام(2)

با سرشک دیده ام غسل زیارت کرذده ام

یابن زهرا السلام   آمدم از شهر شام(2)

در مسیر حج ما چنگ و نی ودف می زد ند (2)

مردها زخم زبان زن ها کف می ردند

یابن زهرا السلام   آمدم از شهر شام(2)

آن ستمکاران که درب خانه ی زهرا زذند (2)

از زمین کربلا تا شان غم ما ر ا زدند

یابن زهرا السلام   آمدم از شهر شام(2)

من که پاکان جهان ارث از حجابم برده اند (2)

با دو د ست بسته د ر بزم شرابم برده اند

یابن زهرا السلام   آمدم از شهر شام(2 )

بی تو  هرشب، خون د ل از دیده جاری کرده ام

گوشه ی ویرانه ها شب زند ه داری کرده ام

یابن زهرا السلام   آمدم از شهر شام(2)



نویسنده : حسن محمود
تاریخ : چهارشنبه 92 آذر 27
زمان : ساعت 12:27 صبح
نوحه اربعین
برچسب ها: نوحه و مرثیه (27)، حسینیه دستجردوک (280)، حسینیه (306)، حسن آباد (129)، حسن آباد جرقویه (129)، | نظر بدهید

ای عزاداران اربعین آمد

ماتم جان بازان دین آمد

چهل روز است زینب کبری کربلا غوغا ناله ها دارد

چهل روز است دختر زهرا ناله ها دارد

چهل روز است از غصه علی اصغر دل غمگین مادر غصه دارد

چهل روز است کودکان نالان ناله و افغان کربلا دارد

ای عزاداران اربعین آمد

ماتم جان بازان دین آمد

عزاداران موکب زینب از سفر آید کربلا امشب

چو بلبل شور و نوا دارد بر سر قبر کشته ها امشب

ز راه شام بلا امشب اهلبیت شاه حجاز آید

به دشت کرب و بلا زینب با هزاران سوز و گداز آید

ای عزاداران اربعین آمد

ماتم جان بازان دین آمد

جنایات آل سفیان را برملا کرده سرافراز آید

دل سوزان دیده ی گریان شکوفه ها دارد کربلا آید

ای عزاداران اربعین آمد

ماتم جان بازان دین آمد

سوی شام و کوفه ی ویران روز و شب بودم در قفای تو

ز نوک نی چون که بشنیدم صوت قرآن دلربای تو

زدم بر سر چوبه محمل کن نظر از راه وفایم تو

بین حسین جانم اربعین آمد

ای عزاداران اربعین آمد

    ماتم جان بازان دین آمد



نویسنده : حسن محمود
تاریخ : چهارشنبه 92 آذر 27
زمان : ساعت 12:25 صبح


مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
Design By : Ashoora.ir




 

کل بازدید: 352780
بازدید امروز: 28
بازدید دیروز: 74
تعداد کل پست ها: 564

دانشنامه عاشورا

روزشمار محرم عاشورا






پایگاه جامع عاشورا