سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ترکیب بند معروف محتشم کاشانی (6)
برچسب ها: نوحه و مرثیه (27)، حسینیه دستجردوک (280)، حسینیه (306)، حسن آباد (129)، حسن آباد جرقویه (129)، | نظر بدهید

ترسم جزای قاتل او چون رقم زنند

یک باره بر جریده ی رحمت قلم زنند

ترسم کزین گناه شفیعان روز حشر

ارند شرم کز گنه خلق دم زنند

دست عتاب حق به در آید ز آستین

چون اهل بیت دست در اهل ستم زنند

آه از دمی که باکفن خون چکان ز خاک

آل علی چو شعله ی آتش علم زنند

فریاد از آن زمان که جوانان اهل بیت

گلگون کفن به عرصه ی محشر قدم زنند

جمعی که زد به هم صفشان شور کربلا

در حشر صف زنان صف محشر به هم زنند

از صاحب حرم چه توقع کنند باز

آن ناکسان که تیغ به صید حرم زنند

 

پس بر سنان کنند سری را که جبرئیل

شوید غبار گیسویش از آب سلسبیل



نویسنده : حسن محمود
تاریخ : جمعه 92 آذر 8
زمان : ساعت 8:0 صبح
چند اندرز زیبا از لقمان حکیم در کلام امام سجاد(ع)
برچسب ها: حسینیه دستجردوک (280)، حدیث روز (131)، حسن آباد جرقویه علیا (8)، امام سجاد (7)، حسینیه (306)، حسن آباد (129)، | نظر بدهید

سیدالساجدین امام زین‌العابدین علیه‌السلام فرمودند: در بیان سفارش‌‏هاى لقمان علیه‌السلام به پسرش: اى پسرم! سخت‏ترین ندارى، نداشتن دل است و بزرگ‏ترین مصیبت، بدهکارى و بالاترین محرومیت و بلا، همان بدهکارى است و سودمندترین ثروت، بی‎نیازىِ دل است. پس در همه اینها درنگ کن و به آنچه خدا قسمت فرموده، قانع و خشنود باش.

هر گاه دزد بدزدد، خداوند عزو جل او را از روزی‌اش باز می‌دارد و گناه آن، بر عهده اوست. حال اگر شکیبایى مى‏‌ورزید، از راه خودش به آن روزى دست می‌یافت.

اى پسرم! طاعتِ (عبادتِ) الهى را خالصانه انجام بده، به طورى که گناه کوچکى هم با آن مخلوط نشود. سپس با پیروى از دارندگانِ ایمان حقیقى، طاعت خود را زینت ببخش، زیرا طاعت آنان، به طاعت الهى پیوسته است.
و همین طاعت را با دانش، آراسته کن . و دانشت را با بردبارى حراست کن، تا حماقت با آن درنیامیزد.
و بردبارى‏‌ات را با نرم‏خویى ذخیره کن، تا با نادانى همراه نگردد. و نرم خویى‏‌ات را با تدبیرْ استوار کن، تا نابودى در آن راه نیابد. و تدبیرت را با مدارا درآمیز، تا زورى در آن نباشد.

متن حدیث:

قالَ لُقمانُ لاِبنِهِ : یا بُنَیَّ ، إن أشَدَّ العُدمِ عُدمُ القَلبِ ، وإنَّ أعظَمَ المَصائِبِ مُصیبَةُ الدّینِ ، وأسنَى المَرزِئَةِ مَرزِئَتُهُ ، وأنفَعَ الغِنى غِنَى القَلبِ ، فَتَلَبَّث فی کُلِّ ذلِکَ ، وَالزَمِ القَناعَةَ وَالرِّضا بِما قَسَمَ اللّه‏ُ ، وإنَّ السّارِقَ إذا سَرَقَ حَبَسَهُ اللّه‏ُ مِن رِزقِهِ ، وکانَ عَلَیهِ إثمُهُ ، ولَو صَبَرَ لَنالَ ذلِکَ وجاءَهُ مِن وَجهِهِ
یا بُنَیَّ ، أخلِص طاعَةَ اللّه‏ِ حَتّى لا یُخالِطَها شَیءٌ مِنَ المَعاصی ، ثُمَّ زَیِّنِ الطّاعَةَ بِاتِّباعِ أهلِ الحَقِّ ؛ فَإِنَّ طاعَتَهُم مُتَّصِلَةٌ بِطاعَةِ اللّه‏ِ ، وزَیِّن ذلِکَ بِالعِلمِ ، وحَصِّن عِلمَکَ بِحِلمٍ لا یُخالِطُهُ حُمقٌ ، وَاخزُنهُ بِلینٍ لا یُخالِطُهُ جَهلٌ ، وشَدِّدهُ بِحَزمٍ لا یُخالِطُهُ الضِّیاعُ ، وَامزُج حَزمَکَ بِرِفقٍ لا یُخالِطُهُ العُنفُ.

«قصص الأنبیاء ص196 ح247،بحارالأنوار ج13ص420»


نویسنده : حسن محمود
تاریخ : پنج شنبه 92 آذر 7
زمان : ساعت 5:59 عصر
ترکیب بند معروف محتشم کاشانی (5)
برچسب ها: نوحه و مرثیه (27)، حسینیه دستجردوک (280)، حسینیه (306)، حسن آباد (129)، حسن آباد جرقویه (129)، | نظر بدهید

چون خون ز حلق تشنه ی او بر زمین رسید

جوش از زمین به ذروه عرش برین رسید

نزدیک شد که خانه ی ایمان شود خراب

از بس شکست ها که به ارکان دین رسید

نخل بلند او چو خسان بر زمین زدند

طوفان به آسمان ز غبار زمین رسید

باد آن غبار چون به مزار نبی رساند

گرد از مدینه بر فلک هفتمین رسید

یکباره جامه در خم گردون به نیل زد

چون این خبر به عیسی گردون نشین رسید

پر شد فلک ز غلغله چون نوبت خروش

از انبیا به حضرت روح الامین رسید

کرد این خیال وهم غلط کار کان غبار

تا دامن جلال جهان آفرین رسید

 

هست از ملال گرچه بری ذات ذوالجلال

او در دلست و هیچ دلی نیست بی ملال



نویسنده : حسن محمود
تاریخ : پنج شنبه 92 آذر 7
زمان : ساعت 8:0 صبح
ترکیب بند معروف محتشم کاشانی (4)
برچسب ها: نوحه و مرثیه (27)، حسینیه دستجردوک (280)، حسینیه (306)، حسن آباد (129)، حسن آباد جرقویه (129)، | نظر بدهید

بر خوان غم چو عالمیان را صلا زدند

اول صلا به سلسله ی انبیا زدند

نوبت به اولیا چو رسید آسمان طپید

زان ضربتی که بر سر شیرخدا زدند

آن در که جبرئیل امین بود خادمش

اهل ستم به پهلوی خیرالنسا زدند

بس آتشی ز اخگر الماس ریزه ها

افروختند و در حسن مجتبی زدند

وآنگه سرادقی که ملک مجرمش نبود

کندند از مدینه و در کربلا زدند

وز تیشه ی ستیزه درآن دشت کوفیان

بس نخل ها ز گلشن آل عبا زدند

پس ضربتی کزان جگر مصطفی درید

بر حلق تشنه ی خلف مرتضی زدند

اهل حرم دریده گریبان، گشوده مو

فریاد بر در ِ حرم کبریا زدند

 

روح الامین نهاده به زانو سر حجاب

تاریک شد ز دیدن آن چشم آفتاب



نویسنده : حسن محمود
تاریخ : چهارشنبه 92 آذر 6
زمان : ساعت 8:0 صبح
ترکیب بند معروف محتشم کاشانی (3)
برچسب ها: نوحه و مرثیه (27)، حسینیه دستجردوک (280)، حسینیه (306)، حسن آباد (129)، حسن آباد جرقویه (129)، | نظر بدهید

کاش آن زمان سرادق گردون نگون شدی

وین خرگه بلند ستون بیستون شدی

کاش آن زمان درآمدی از کوه تا به کوه

سیل سیه که روی زمین قیرگون شدی

کاش آن زمان ز آه جهان سوز اهل بیت

یک شعله ی برق خرمن گردون دون شدی

کاش آن زمان که این حرکت کرد آسمان

سیماب وار گوی زمین بی سکون شدی

کاش آن زمان که پیکر او شد درون خاک

جان جهانیان همه از تن برون شدی

کاش آن زمانکه کشتی آل نبی شکست

عالم تمام غرقه دریای خون شدی

آن انتقام گر نفتادی به روزحشر

با این عمل معامله ی دهر چون شدی

 

آل نبی چو دست تظلم برآورند

ارکان عرش را به تلاطم درآورند



نویسنده : حسن محمود
تاریخ : سه شنبه 92 آذر 5
زمان : ساعت 8:0 صبح
زمانی که خداوند خوبان را هم عذاب میکند
برچسب ها: حسینیه دستجردوک (280)، حدیث روز (131)، امام باقر (7)، حسینیه (306)، حسن آباد (129)، حسن آباد جرقویه (129)، | نظر بدهید

امام محمد باقر علیه السلام فرمودند: خداى تعالى به شعیب پیامبر وحى فرمود: من صد هزار نفر از قوم تو را عذاب خواهم کرد: چهل هزار نفر بدکار را، شصت هزار نفر از نیکانشان را.
شعیب عرض کرد: پروردگارا! بدکاران سزاوارند اما نیکان چرا؟
خداى عزوجل به او وحى فرمود که: آنان با گنهکاران راه آمدند و به خاطر خشم من به خشم نیامدند.


متن حدیث:

أوحَى اللّه‏ُ تَعالى إلى شُعَیبٍ النَّبِىِّ إِنّى مُعَذِّبٌ مِن قَومِکَ مِائَةَ أَلفٍ: أَربَعینَ أَلفا مِن شِرارِهِم وَسِتّینَ أَلفا مِن خیارِهِم فَقالَ: یارَبِّ هؤُلاءِ الشرارُ فَما بالُ الخیارِ؟! فَأَوحَى اللّه‏ُ عَزَّوَجَلَّ إِلَیهِ: داهَنُوا أَهلَ المَعاصى فَلَم یَغضِبُوا لِغَضَبى؛


«اصول کافى، جلد5، صفحه 56»


نویسنده : حسن محمود
تاریخ : دوشنبه 92 آذر 4
زمان : ساعت 9:12 عصر
ترکیب بند معروف محتشم کاشانی (2)
برچسب ها: نوحه و مرثیه (27)، حسینیه دستجردوک (280)، حسینیه (306)، حسن آباد (129)، حسن آباد جرقویه (129)، | نظر بدهید

کشتی شکست خورده ی طوفان کربلا

در خاک و خون طپیده میدان کربلا

گر چشم روزگار به رو زار می گریست

خون می گذشت از سر ایوان کربلا

نگرفت دست دهر گلابیبه غیر اشک

زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا

از آب هم مضایقه کردندکوفیان

خوش داشتند حرمت مهمان کربلا

بودند دیو و دد همه سیراب ومی مکند

خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا

زان تشنگان هنوز به عیوق می رسد

فریاد العطش ز بیابان کربلا

آه از دمی که لشگر اعدا نکرد شرم

کردند رو به خیمه ی سلطان کربلا

 

آن دم فلک بر آتش غیرت سپند شد

کز خوف خصم در حرم افغان بلندشد



نویسنده : حسن محمود
تاریخ : دوشنبه 92 آذر 4
زمان : ساعت 8:0 صبح


مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
Design By : Ashoora.ir




 

کل بازدید: 352514
بازدید امروز: 13
بازدید دیروز: 44
تعداد کل پست ها: 564

دانشنامه عاشورا

روزشمار محرم عاشورا






پایگاه جامع عاشورا